لوگو ایران هتل آنلاین
Search
Close this search box.
خانه >> جهانگردی >> دیدنی های كشور كامبوج
دیدنی های  كشور كامبوج

دیدنی های كشور كامبوج

با هر ضربه چكش، صدای خراشیدن تكه سنگی سخت توسط اسكنه (ابزاری مخصوص کنده کاری) به گوش می رسد، به طوریكه تكه سنگ هایی كوچك از سطح آن كنده شده و به شكلی پراکنده و نامنظم بر روی میز پخش و پلا می شوند. حین اینكه از پیشانی ام قطرات عرق شروع به چكیدن كرده و با لكه های قرمز رنگ و مرطوب موجود روی سطح سفت و سخت بلوك سنگی ترکیب می گردد، احساس دردی آزار دهنده در ناحیه پشتم به من دست می دهد.
كارگاه هنری در كامبوج

بعدازظهر یكشنبه است و من در یك كارگاه معمولی و متعلق به آقایی 31 ساله به نام پوی خِت كه خود صنعتگری حرفه ای است، در حال فراگیری یكی از هنرهای سنتی كامبوج در زمینه سنگ تراشی هستم. یك گل نفیس رام دول – كه گل ملی کشور كامبوج است – پس از كنده كاری های مستمر و مداوم قطعه سنگی مربعی شكل، آرام آرام شكل گرفته و نمایان می شود.
خِت در حال تماشای تلاش من برای كنترل میزان فشار وارده از سمت چكش می گوید: “یك به یك، اما نه خیلی قوی.” كندن و شکل دادن خطوط ظریف گلبرگ های گل، دلیلی برای اثبات سخت و مشكل بودن كار امروز من است. او خیلی زود انجام بقیه كار را بر عهده گرفته و به تلاش ها و تعدیل های بسیار ناشیانه من پایان می دهد. چاقو در دستان هنرمند و ماهر خِت، به مانند تكه تكه كردن یك قالب كَره، به شكلی یكپارچه و موج گونه وارد گوشه و كنارهای سنگ شده و از آنها خارج می گردد.
ذرات و براده های ریز سنگی آزادانه وارد فضای اطراف می گردند، همانند ابری از ذرات كه در یك طوفان گردوخاك به هم برخورد كرده و به این طرف و آن طرف می پرند. این همان منظره هیپنوتیزم كننده از سحر و جادوی موجود در این كار است؛ در عرض چند ثانیه بخش پیچیده بیرونی و كنده كاری شده گلبرگ این گل سنگی که شبیه به اشک است، در معرض چشمان ما نمایان می شود.

در كامبوج، مجسمه سازان خِمری در همه جا حضور دارند – در امتداد جاده های ناهموار، در گوشه و كنار مكان های نامرتب یا در داخل جنگل های وحشی و سرسبز و با شكوه آشیان گرفته اند و یا به عنوان اجناسی با ارزش و قیمتی در بازارهای پر رونق در معرض دید عموم قرار می گیرند. یكی از خدایان سنگی دقیقاً در مركز تقاطع پرترافیك و شلوغ در شهر پنوم پن نصب گردیده است. در حالیکه خودروهای متعددی در اطراف آن در حال حركت هستند، در حال تراش دادن تصویری آرام و خونسرد از یكی از خدایان می باشد كه دارای چشمانی بسته و دستانی به حالت مراقبه و تفكر می باشد.
سیم ریپ
Siem Reap
در شهر سیم ریپ، دو مجسمه سنگی از دو شیر سفید و بال دار با شكوه، با غروری خاص در كنار جاده ای خاكی نصب گردیده اند. این دو مجسمه كه به طور زننده ای به فاصله های دوردست خیره شده اند، غنای خیره كننده جزئیات آنها با محیط نسبتاً توسعه نیافته اطرافشان همخوانی ندارد. این مجسمه های متمایز و متفاوت سنگی پراکنده شده در سراسر این سرزمین،‌ به نوعی مردمان این كشور به حساب می آیند – با قامتی برافراشته، نفوذ ناپذیر و بدون هرگونه آسیبی از جانب سیل های مستمر موجود در شهر.

انگکور وات

Angkor Wat

اما اولین توقف من در طول سفری كه به معابد مختلف داشتم، در آنگكور وات مجلل و باشكوه بود كه فوق العاده ترین كنده كاری های سنگی را می توان در آنجا یافت. هنر كنده كاری در سنگ از زمان های بسیار قدیم در این منطقه وجود داشته و از زمان پدید آمدن قوم خِمر رونق خاصی گرفته است. معماری عالی خِمری این بنا كه تماماً ساخته شده از سنگ های ماسه ای است، یكی از عمارت هایی است كه حتی از فواصل دور نیز قابل مشاهده می باشد. ندیدن قسمت های بلند برجك های این معبد كه گویی همانند خنجری وارد قلب آسمان شده است، تقریباً غیر ممكن می باشد، سازه ای كه از بالا بر جمعیت پر جنب و جوشی از گردشگران اشراف دارد، گویی سلطانی هوشیار، در حال تماشای قلمروی تحت سلطه خود است.
تقریباً تمام بخش های آنگكور وات، از راهروهای عجیب و غریب و پر پیچ و خم و درب های بلند آن گرفته تا ستون های ضخیم و حتی سقف ها، همگی با انواع كنده كاری هایی پیچیده منقش به تصاویر اسطوره های هندو و بودایی تزئین گردیده اند. از نقاشی های روی دیوار كه تصاویری مانند الهه های مقدس، خدایان میمون و شیاطین مشغول جنگ را در بر می گیرند و همگی دارای جزئیاتی فوق العاده پیچیده هستند گرفته تا مجسمه هایی مرتفع مانند بودا ناگای نمادین (تندیس یك بودایی روشنفكر كه بر روی یك مار كبری چنبره زده نشسته است)، تك تك كنده كاری های سنگی این معبد، خود داستانی شگفت انگیز برای گفتن دارند.

در تمام گوشه ها و شكاف های دیوارهای تنومند و ناهموار این معبد، تصاویری از حوری های برهنه و در حال رقص، سرهای دارای روسری های خاص و پیچیده و بدن هایی پوشانده شده با نوعی پارچه سارونگ حكاكی شده اند.
Bayon

راهنمای تور ما، ثون بانثی به من گفت: “اینها مجسمه های آپسرا هستند”. در اساطیر و افسانه های هندو، آپسرا به شكلی جذاب و زیبا با موسیقی های نواخته شده توسط همسران آنها یعنی گاندهاروا می رقصیدند، كسانی كه در قصر خدایان نقش نوازنده سازهای موسیقی را ایفا می نموده اند. خارج و داخل معبد آنگكور وات با بیش از 1800 كنده كاری سنگی از این ملكه های آسمانی و الهی تزئین شده اند، مجسمه هایی كه دست و بازوان آنها دارای حالاتی هستند كه گویی در حال آماده شدن برای انجام یك رقص می باشند.
در امتداد یك كریدور تاریك و جدا افتاده در یكی از برج ها، یك ردیف از مجسمه های خاكستری رنگ بدون سر بر روی پایه های ستونی ضخیم و تکی نصب شده اند. به خاطر عدم وجود سرهای این تندیس ها، با تابش نور گرم آفتاب از لای پنجره ها بر روی تنه های تكه تكه این مجسمه ها، سایه های آنها به شكلی پریشان بر روی دیوار می افتند.
برای یك گردشگر معمولی در نگاه اول این مجسمه های گریزان فاقد هر نوع شخصیت یا هویتی هستند، اما خیلی سریع و طبق اطلاعات دریافتی از بانثی فهمیدم كه آنها تندیس هایی از بودایی هایی هستند كه در دوران خمرهای سرخ، سر آنها از تنشان جدا گردیده است.
در سال 1979 خمرهای سرخ تحت رهبری پُل پات تلاش كردند كه با كشتن راهبه ها، روشنفكران مذهبی و تخریب موسسه های مربوطه، آئین بودائی را به طور كامل ریشه كن نمایند. هر نشانی از این آئین تخریب گردید؛ سربازان اطراف معابد را ویران نمودند و سر مجسمه های بودائی را برای فروش در بازارهای سیاه، از تنشان جدا می كردند.
بانثی در ادامه و با اشاره به فرورفتگی ناهموار و نامنظم باقی مانده بر روی گردن یكی از مجسمه ها می گوید: “بازسازی اینها بسیار هزینه بر است. آنها می خواهند كه تاریخ و گذشته را حفظ نمایند.”

در برگشت به كارگاه سنگ تراشی، برای چند لحظه ذهن من به هم می ریزد و گیج می شوم. و این زمانی رخ می دهد كه: در حین تراشیدن گوشه ای از یك سنگ با استفاده از اسكنه، فرو رفتگی ناهنجاری در گوشه ای از گلبرگ باقی ماند. بسیار احساس غمگینی به من دست داده و به خاطر اشتباه پرهزینه ای كه مرتكب شدم، از روی ناامیدی و ترس به گریه می افتم. اما خِت با گرفتن اسكنه از من، سعی می كند من را آرام كند.
Cambodia

او به شكلی ماهرانه ابزار را با آرامش و دقت در دستان خود حركت می دهد و كناره ها را می تراشد تا قسمت ناهموار را مسطح نماید. میزان تمركز و دقت او به مانند یك جراح ماهر در اتاق عمل حیرت انگیز بود و تا زمانیكه نقطه مورد نظر كاملاً تسطیح نشد، كار تراش را متوقف نكرد. خِت كه بیش از 17 سال در حرفه كنده كاری و سنگ تراشی مشغول بوده است، می گوید: “به هنگام كار، هرگز متوجه رفت و آمد اطرافیان نمی شوم، فقط و فقط سنگ را تماشا می كنم.”
پس از آنگكور وات و در انتهای روز نوبت به بازدید از معبد بایون رسید كه به خاطر وجود 216 تندیس سنگی چهره اولوكیتشوره در نقاط مختلف برج های 54 گانه آن دارای شهرت جهانی است. هر كدام از چهره های بزرگ، تصویری آرام و ساكت از آرامشی مطلق را به نمایش می گذارند، گویی هیچ چیز برای وجود شدیداً بی حركت آنها نمی تواند ایجاد مزاحمت نماید. بانثی در حالیكه به آسمان خیره شده است، می گوید: “خدایان به روی مردمان لبخند می زنند، پس مردم نیز می توانند در آرامش و صلح زندگی نمایند.”
در حین اینكه به لب های رو به بالا و مژه های ضخیم و بسته آنها نگاه می كنم، برای لحظه ای درك می كنم كه منظور او چیست. در هر نقطه از معبد كه قدم می گذارم، احساس می كنم كه چشمان تك تك تندیس ها، ‌كه البته همگی رو به نقاط مختلفی مانند شمال، جنوب و شرق و غرب هستند، من را دنبال می نمایند. این موجودات عظیم الجثه در هر جائی كه حضور داشته باشند، با آرامش خاصی در میان شهروندان كشور كامبوج مشغول زندگی بوده و در مناطق مختلف مخفی هستند، اما از دور آنها را تحت نظر دارند. آنها نگهبانان مخفی شهر هستند؛ در حال انتظار و مراقب.

نهایتاً پس از سه ساعت سنگ تراشی، ابزار خود را كنار گذاشتم. یك گیره سنگی از شمع گل رامدول بسیار زیبا همراه با یك شمع زنبق زرد رنگ قرار گرفته در سوراخ آن، در مقابل من نمایان شده است. خِت در حالیكه به چهره متعجب من نگاه می كند، با شوخی می پرسد: “حالت چطوره؟ كار سختی بود، مگه نه؟”
chisel

واقعاً هم همینطور بود. تكه های سنگ و براده تمام سطح میز كار را مانند یك محل حفاری كوچك پوشانده بودند. وی در ادامه می گوید كه: “اما كار تو خوب بود، از بقیه توریست ها سریع تر این كار را انجام دادی.” از او می پرسم كه تراشیدن همین گل از سنگ چقدر برای او طول می كشد؟ با خنده ای از روی خجالت، جواب می دهد كه: “خیلی سریع، یك ساعت و نیم.”
چیزی كه اندازه آن به سختی معادل اندازه كف دست بوده و ابعادی حدود 9 در 9 سانتی متر دارد، حجم زیادی از تلاش و زمان را به خود اختصاص می دهد. آنچه در ادامه وجود دارد، یك احساس به شدت غیر قابل توصیف – و تقریباً سورئال – است، احساسی در انگشتانم زمانیكه كه به آرامی بر روی این گل سنگی كه اكنون شسته شده و رنگ آمیزی گردیده است، می لغزد و بخش بخش فواصل، انحناها و خمیدگی های به سختی تراشیده شده را لمس می كند. در این لحظه است كه به خود می گویم: “بله من موفق به انجام این كار شدم.”
با داشتن یك یادگاری دست ساز و با ارزش، از كارگاه خارج می شوم و بسیار خوشحالم كه تكه ای از خاک كشور كامبوج را برای بردن به خانه با خود دارم. شما نیز می توانید با آشنایی با جذابیت های مختلف کشور کامبوج، با وبسایت رزرو هتل ایران هتل آنلاین هوشمندانه سفر کنید.

لاهور، گنجینه ی موگال پاکستان
ادامه مطلب

امتیاز دهید (چپ بیشترین)

این مطلب چقدر برای شما مفید بود؟

برچسب ها :

اشتراک گذاری

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
[search_hotel]
  • محبوب ترین ها
  • آخرین مقالات
  • منتخب سردبیر