ترس از پرواز، ترس مستند وحشتناکی است. برای بسیاری از افراد، عمل قدم گذاشتن به یک هواپیما می تواند تپش قلب را به همراه داشته باشد و شاید موجب عرق کردن کف دست و یا حتی یک حمله عصبی در هنگام پرواز شود. افراد با موارد بسیار شدید حتی ممکن است به طور کلی از پرواز خودداری کنند. اما برای کسانی که برای شغل شان نیاز به مسافرت های طولانی دارند، گزینه ای جز پرواز کردن وجود ندارد. ترس شدید علی از پرواز نسبتا قابل درک بود. با توجه به زندگینامه خود علی که در سال ۱۹۷۵ منتشر شد، “بزرگ ترین: داستان من” که واشنگتن پست اخیرا دوباره آن را منتشر کرده است ترس او پس تجربه تکان های شدید هواپیما در یک پرواز بدتر هم شد.
او در حالی که پرواز یک ساعته مرگ آفرین از لوییزویل به شیکاگو را توضیح می دهد، نوشت: ” بسیاری از اوقات ذهنم را جستجو می کردم تا جایی که این ترس از آن نشات می گیرد را پیدا کنم “. به گفته علی ” برخی از صندلی ها از پیچ و مهره های خود جدا شده بودند. “
و علی اغراق نمی کرد. جو مارتین، مربی سابق علی در کتاب جاناتان ایگ”علی: یک زندگی” اشاره کرد “من واقعا فکر می کردم این آخرین سفر ماست … و منظورم این است که کاسیوس در حال دعا و گریه کردن بود! آه، مرد، او از مرگ می ترسید. “
این پرواز باعث ایجاد ترس و وحشت در زندگی علی شد. بر اساس گزارش واشنگتن پست، او حتی یکبار به خبرنگاران گفت: ” من از جنگ نمی ترسم. من از پرواز می ترسم. “
با این حال، علی به عنوان یک مبارز مشهور جهانی مجبور بود پرواز کند. بنابراین، او تنها چیز منطقی را انجام داد: او یک چتر نجات خرید.
جو مارتین جونیور گفت: ” او به یک فروشگاه لوازم ارتشی رفت و یک چتر نجاتی خرید و در واقع آن را در هواپیما پوشید “. گزارش ها حاکی از آن است که او این چتر نجات را در هر پروازی به همراه داشت.
با این حال بزرگ ترین نبرد او با ترسش در المپیک ۱۹۶۰ در رم رخ داد. علی نه تنها باید توسط مربیان اش متقاعد می شد که برای بازی ها سفر کند، بلکه او حتی مجبور بود از سوی نیروی هوایی ایالات متحده نیز متقاعد می شد.
او در زندگینامه خود نوشت: ” چیزی که من از آن بیشتر می ترسیدم سقوط هواپیما بود و هیچ چیز مرا قانع نمی کرد تا وقتی که با نیروی هوایی تماس گرفتم و از آن ها خواستم تا یک گزارش از پرواز هواپیما ها بین رم و آمریکا به من بدهند. ” ” آن ها گفتند که حتی آخرین سقوط هواپیما در این مسیر را به یاد ندارند. این موضوع به اندازه کافی مرا آرام کرد تا به رم پرواز کنم”. در پایان او سوار هواپیما شد و همانطور که می دانید او برنده شد.